loading...

بادبادک

اگر عشق نويسندگي هستيد، بخوانيد

نوشتن روياي شما هم هست؟ مثلاً تا به حال دلتان خواسته نويسنده شويد، کتاب خودتان را پشت ويترين کتابفروشي‌ها ببينيد يا آن را براي ديگران امضا کنيد؟ هم من مي‌دانم و هم شما که احتمال داشتن اين روياها در همه ما خيلي بيشتر از نداشتنش است، اين آدميزاد شير پاک خورده دلش مي‌خواهد جايي از خودش رد بگذارد، بنويسد، نقاشي کند و بنوازد و خلاصه هر طور که شده همان درد معروف جاودانگي را براي خودش درمان کند. در اين ميان، نوشتن هم به ظاهر از همه کارها راحت‌تر و در دسترس تر است. همين که سواد خواندن و نوشتن داشته باشيد، مي‌توانيد نوشتن را شروع کنيد. بالاخره همه‌مان قصه‌هايي داريم ديگر، قصه‌هايي که بخواهيم راوي‌شان باشيم و براي ديگران تعريفشان کنيم. اما خب… اگر ماجرا به همين سادگي‌ها بود کل دنيا نويسنده شده بود ديگر… صرف داشتن داستاني براي تعريف کردن نمي‌توان نويسنده شد و به روياهاي دور و درازي رسيد که اول کار به آنها اشاره کرديم. به همين دليل هم خيلي‌ها راه‌هاي مختلفي را امتحان مي‌کنند، مثلاً بعضي‌ها به اين باور دارند که بالفطره نويسنده‌اند، مي‌نشينند و داستان يا داستان‌هايشان را مي‌نويسند و بعد هم چاپش مي‌کنند و تمام. حالا بعضي شان که البته تعداد خيلي کمي را شامل مي‌شوند، ذاتاً نويسنده‌اند و ماندگار مي‌شوند، بعضي ديگر هم براي ماندن تلاش مي‌کنند و بعضي ديگر هم فکر مي‌کنند نويسنده‌اند!

خلاصه با اين دسته که هم نويسنده حرفه‌اي دارند، هم نويسنده در حال تلاش و هم نويسنده متوهم کاري نداريم و مي‌رويم سراغ دسته ديگري که در قدم‌هاي اول مي‌مانند و با وسواس سعي مي‌کنند راه درست را پيدا کنند. حالا به نظر شما اين دسته چه راهي را انتخاب مي‌کنند؟ و از کجاها سر در مي‌آورند؟ معلوم است ديگر از کارگاه‌هاي داستان و کتابفروشي. به همين دليل هم طي سال‌هاي گذشته اين دو حسابي رونق داشته‌اند. البته رونق کتاب‌هاي راهنماي داستان‌نويسي آنقدر اين سال‌ها زياد بوده که سايت کتابخانه ملي عدد بالايي از کتاب‌هاي آموزش داستان‌نويسي را نشان مي‌دهد. به گواه آنچه روي اين سايت ثبت شده حدود 300 کتاب تاکنون در اين زمينه منتشر شده و برخي از آنها تجديد چاپ‌هاي متعددي را پشت سر گذاشته‌اند، نمونه‌اش کتاب «هنر داستان‌نويسي» نوشته ابراهيم يونسي است که روز گذشته نشر نگاه خبر انتشار چاپ پانزدهمش را اعلام کرد.

کتاب‌هايي که کسي را نويسنده نمي‌کنند

اما آيا کتاب‌هاي داستان‌نويسي مي‌توانند شما را تبديل به نويسنده کنند؟ همين‌طور کارگاه‌هاي داستان. واقعيتش اين است که نوشتن داستان کار راحتي نيست، خودتان هم مي‌دانيد ديگر… که اگر بود همه دنيا نويسنده شده بود. پس کتاب‌هاي داستان‌نويسي نمي‌توانند شما را به نويسنده تبديل کنند. نويسنده شدن واقعاً الکي نيست، اما هستند کتاب‌هايي که مي‌توانند شما را راهنمايي کنند و لااقل مسير درست را نشان‌تان بدهند. خلاصه که بايد بگوييم هرچند کتاب‌ها شما را نويسنده نخواهند کرد، اما کتاب‌ها شما را به مسير درست هدايت خواهند کرد، نه اين‌که فکر کنيد همه‌شان… اما بعضي‌شان اين توانايي را دارند. حالا براي اين‌که لازم نباشد برويد و ميان 300 کتاب بگرديد چند نمونه از آن خوب‌هايش را برايتان مي‌نويسيم. اول از همه بايد برويم سراغ يک کتاب وطني، برخلاف همه که فکر مي‌کنند بايد کتاب‌هاي خارجي را خواند تا راهکارهاي نوشتن را ياد گرفت، پيشنهاد مي‌کنيم برويد سراغ «نوشتن در مه» محمدحسن شهسواري. از آن کتاب‌هاي قطوري که مي‌شود گفت مي‌تواند به شما به‌عنوان يک عشق نويسنده شدن ايراني، متني را بدون هيچ واسطه و اعوجاجي در ترجمه مقابل‌تان قرار بدهد و بگويد اين براي خود شما نوشته شده، بفرماييد و بخوانيد.

ضمن اين‌که دو کتاب خوب خارجي هم هست که براي نويسند شدن حتماً بايد خواندشان. هنر داستان‌نويسي و همين‌طور نظريه‌هاي رمان که هر دو نوشته ديويد لاچ هستند از جمله کتاب‌هاي به درد بخوري هستند که مي‌توانيد ميان 300 کتاب منتشر شده سراغ‌شان برويد و بخوانيدشان. اما باز هم مطمئن باشيد هيچ کتابي نمي‌تواند شما را به يک نويسنده بدل کند.

پس چگونه نويسنده شويم؟

همه کتاب‌ها نوشته شده‌اند و همه کارگاه‌ها برگزار مي‌شوند تا به اين سؤال ما و شما پاسخ دهند. خواندن کتاب خوب مهم است، داشتن استاد خوب هم، مي‌توانيد همه کتاب‌ها را که نه لااقل يک‌پنجم آنها را بخوانيد و به کارگاه چند نويسنده مشهور هم برويد، اما باز هم نويسنده نخواهيد شد. در واقع هيچ چيز و هيچکس نمي‌تواند شما را به نويسنده بدل کند. هيچ چوب جادوگري و وردي وجود ندارد که شما را به نويسنده بدل کند.

اگر قرار است نويسنده شويد بايد پوست خودتان را بکنيد، آن‌قدر بنويسيد و آن‌قدر نسبت به خودتان بي‌رحم باشيد که بالاخره ياد بگيريد با کلمه‌ها چه کنيد. ضمن اين‌که بخوانيد و بخوانيد، نه کتاب‌هاي آموزشي را، بلکه داستان‌هاي نويسنده‌هاي بزرگ را.

هرگز هم گول اين کتاب‌هايي را که مي‌گويند نويسندگان و شاعران چطور زندگي مي‌کردند، چه ساعتي بيدار مي‌شدند، چه مي‌خوردند، چطور مي‌نوشتند و… را نخوريد، اگر خواستيد برويد سمت چنين کتاب‌هايي، جايشان را با کتاب‌هاي مصاحبه عوض کنيد تا لااقل خودتان کشف کنيد نويسنده مورد نظرتان چگونه نظراتي داشته و چه گفته است. حواس‌تان باشد در عرصه نوشتن و به‌خصوص نوشتن خلاقه و به‌خصوص رمان و داستان همه چيز بايد کشف خودتان باشد.

بخوانيد و فراموش کنيد تا شيوه‌هاي خودتان را پيدا کنيد. يادتان باشد داستاني که تکه‌اي از شما در آن نباشد، داستان شما نيست، يکي قبلاً بهترش را نوشته است.

منبع: https://hafezintpub.com/if-you-love-writing-read-on/

اگر عشق نويسندگي هستيد، بخوانيد

نوشتن روياي شما هم هست؟ مثلاً تا به حال دلتان خواسته نويسنده شويد، کتاب خودتان را پشت ويترين کتابفروشي‌ها ببينيد يا آن را براي ديگران امضا کنيد؟ هم من مي‌دانم و هم شما که احتمال داشتن اين روياها در همه ما خيلي بيشتر از نداشتنش است، اين آدميزاد شير پاک خورده دلش مي‌خواهد جايي از خودش رد بگذارد، بنويسد، نقاشي کند و بنوازد و خلاصه هر طور که شده همان درد معروف جاودانگي را براي خودش درمان کند. در اين ميان، نوشتن هم به ظاهر از همه کارها راحت‌تر و در دسترس تر است. همين که سواد خواندن و نوشتن داشته باشيد، مي‌توانيد نوشتن را شروع کنيد. بالاخره همه‌مان قصه‌هايي داريم ديگر، قصه‌هايي که بخواهيم راوي‌شان باشيم و براي ديگران تعريفشان کنيم. اما خب… اگر ماجرا به همين سادگي‌ها بود کل دنيا نويسنده شده بود ديگر… صرف داشتن داستاني براي تعريف کردن نمي‌توان نويسنده شد و به روياهاي دور و درازي رسيد که اول کار به آنها اشاره کرديم. به همين دليل هم خيلي‌ها راه‌هاي مختلفي را امتحان مي‌کنند، مثلاً بعضي‌ها به اين باور دارند که بالفطره نويسنده‌اند، مي‌نشينند و داستان يا داستان‌هايشان را مي‌نويسند و بعد هم چاپش مي‌کنند و تمام. حالا بعضي شان که البته تعداد خيلي کمي را شامل مي‌شوند، ذاتاً نويسنده‌اند و ماندگار مي‌شوند، بعضي ديگر هم براي ماندن تلاش مي‌کنند و بعضي ديگر هم فکر مي‌کنند نويسنده‌اند!

خلاصه با اين دسته که هم نويسنده حرفه‌اي دارند، هم نويسنده در حال تلاش و هم نويسنده متوهم کاري نداريم و مي‌رويم سراغ دسته ديگري که در قدم‌هاي اول مي‌مانند و با وسواس سعي مي‌کنند راه درست را پيدا کنند. حالا به نظر شما اين دسته چه راهي را انتخاب مي‌کنند؟ و از کجاها سر در مي‌آورند؟ معلوم است ديگر از کارگاه‌هاي داستان و کتابفروشي. به همين دليل هم طي سال‌هاي گذشته اين دو حسابي رونق داشته‌اند. البته رونق کتاب‌هاي راهنماي داستان‌نويسي آنقدر اين سال‌ها زياد بوده که سايت کتابخانه ملي عدد بالايي از کتاب‌هاي آموزش داستان‌نويسي را نشان مي‌دهد. به گواه آنچه روي اين سايت ثبت شده حدود 300 کتاب تاکنون در اين زمينه منتشر شده و برخي از آنها تجديد چاپ‌هاي متعددي را پشت سر گذاشته‌اند، نمونه‌اش کتاب «هنر داستان‌نويسي» نوشته ابراهيم يونسي است که روز گذشته نشر نگاه خبر انتشار چاپ پانزدهمش را اعلام کرد.

کتاب‌هايي که کسي را نويسنده نمي‌کنند

اما آيا کتاب‌هاي داستان‌نويسي مي‌توانند شما را تبديل به نويسنده کنند؟ همين‌طور کارگاه‌هاي داستان. واقعيتش اين است که نوشتن داستان کار راحتي نيست، خودتان هم مي‌دانيد ديگر… که اگر بود همه دنيا نويسنده شده بود. پس کتاب‌هاي داستان‌نويسي نمي‌توانند شما را به نويسنده تبديل کنند. نويسنده شدن واقعاً الکي نيست، اما هستند کتاب‌هايي که مي‌توانند شما را راهنمايي کنند و لااقل مسير درست را نشان‌تان بدهند. خلاصه که بايد بگوييم هرچند کتاب‌ها شما را نويسنده نخواهند کرد، اما کتاب‌ها شما را به مسير درست هدايت خواهند کرد، نه اين‌که فکر کنيد همه‌شان… اما بعضي‌شان اين توانايي را دارند. حالا براي اين‌که لازم نباشد برويد و ميان 300 کتاب بگرديد چند نمونه از آن خوب‌هايش را برايتان مي‌نويسيم. اول از همه بايد برويم سراغ يک کتاب وطني، برخلاف همه که فکر مي‌کنند بايد کتاب‌هاي خارجي را خواند تا راهکارهاي نوشتن را ياد گرفت، پيشنهاد مي‌کنيم برويد سراغ «نوشتن در مه» محمدحسن شهسواري. از آن کتاب‌هاي قطوري که مي‌شود گفت مي‌تواند به شما به‌عنوان يک عشق نويسنده شدن ايراني، متني را بدون هيچ واسطه و اعوجاجي در ترجمه مقابل‌تان قرار بدهد و بگويد اين براي خود شما نوشته شده، بفرماييد و بخوانيد.

ضمن اين‌که دو کتاب خوب خارجي هم هست که براي نويسند شدن حتماً بايد خواندشان. هنر داستان‌نويسي و همين‌طور نظريه‌هاي رمان که هر دو نوشته ديويد لاچ هستند از جمله کتاب‌هاي به درد بخوري هستند که مي‌توانيد ميان 300 کتاب منتشر شده سراغ‌شان برويد و بخوانيدشان. اما باز هم مطمئن باشيد هيچ کتابي نمي‌تواند شما را به يک نويسنده بدل کند.

پس چگونه نويسنده شويم؟

همه کتاب‌ها نوشته شده‌اند و همه کارگاه‌ها برگزار مي‌شوند تا به اين سؤال ما و شما پاسخ دهند. خواندن کتاب خوب مهم است، داشتن استاد خوب هم، مي‌توانيد همه کتاب‌ها را که نه لااقل يک‌پنجم آنها را بخوانيد و به کارگاه چند نويسنده مشهور هم برويد، اما باز هم نويسنده نخواهيد شد. در واقع هيچ چيز و هيچکس نمي‌تواند شما را به نويسنده بدل کند. هيچ چوب جادوگري و وردي وجود ندارد که شما را به نويسنده بدل کند.

اگر قرار است نويسنده شويد بايد پوست خودتان را بکنيد، آن‌قدر بنويسيد و آن‌قدر نسبت به خودتان بي‌رحم باشيد که بالاخره ياد بگيريد با کلمه‌ها چه کنيد. ضمن اين‌که بخوانيد و بخوانيد، نه کتاب‌هاي آموزشي را، بلکه داستان‌هاي نويسنده‌هاي بزرگ را.

هرگز هم گول اين کتاب‌هايي را که مي‌گويند نويسندگان و شاعران چطور زندگي مي‌کردند، چه ساعتي بيدار مي‌شدند، چه مي‌خوردند، چطور مي‌نوشتند و… را نخوريد، اگر خواستيد برويد سمت چنين کتاب‌هايي، جايشان را با کتاب‌هاي مصاحبه عوض کنيد تا لااقل خودتان کشف کنيد نويسنده مورد نظرتان چگونه نظراتي داشته و چه گفته است. حواس‌تان باشد در عرصه نوشتن و به‌خصوص نوشتن خلاقه و به‌خصوص رمان و داستان همه چيز بايد کشف خودتان باشد.

بخوانيد و فراموش کنيد تا شيوه‌هاي خودتان را پيدا کنيد. يادتان باشد داستاني که تکه‌اي از شما در آن نباشد، داستان شما نيست، يکي قبلاً بهترش را نوشته است.

منبع: https://hafezintpub.com/if-you-love-writing-read-on/

بادبادک بازدید : 28 چهارشنبه 17 آبان 1402 زمان : 16:27
ارسال نظر برای این مطلب

تعداد صفحات : 10

درباره ما
اطلاعات کاربری
نام کاربری :
رمز عبور :
  • فراموشی رمز عبور؟
  • پیوندهای روزانه
    آمار سایت
  • کل مطالب : 101
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 4
  • باردید دیروز : 7
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 40
  • بازدید ماه : 112
  • بازدید سال : 441
  • بازدید کلی : 6535
  • آخرین نظرات
    کدهای اختصاصی